معنی عامه مردم
فارسی به انگلیسی
General Public, Grass Roots
فرهنگ معین
(اِفا.) همه، همگان، عموم مردم. [خوانش: (مِّ) [ع. عامه]]
لغت نامه دهخدا
عامه. [م ِه ْ] (ع ص) سرگشته در گمراهی. متردد درراه و منازعت. ج، عُمّه. (منتهی الارب) (آنندراج).
عامه پسند
عامه پسند. [م م َ / م ِ پ َ س َ] (ن مف مرکب) آنچه را مردم معمولی پسندند. آنچه را عرف پسندد.
نوروز عامه
نوروز عامه. [ن َ / نُو زِ عام ْ م َ / م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) جشن پنج روز اول فروردین ماه. مقابل نوروز خاصه. رجوع به نوروز شود.
امور عامه
امور عامه. [اُ رِ عام ْ م َ / م ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آنست که اختصاص بقسمی از اقسام موجودات یعنی واجب و جوهر و عرض نداشته باشد. در امور عامه بحث از وجود و موجود بطور مطلق میشود و شامل است بر بحث از وجود و موجود و ممکن و عقول و نفوس و امور فلکی و عنصری، و امور عامه همان الهیات به معنی اعم است در مقابل الهیات به معنی اخص که بحث از ذات و علم و قدرت و صفات و اسماء خدا میکند. (از غیاث اللغات) (آنندراج) (تعریفات جرجانی) (فرهنگ علوم عقلی ص 92). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون و دستور العلماء عبدالنبی بن عبدالرسول الاحمدنگری چ حیدرآباد دکن ج 1 ص 173 شود.
فارسی به عربی
سلسله الحلقات
فرهنگ فارسی آزاد
عامِه (حرف آخر هـ می باشد)، مترود-سرگردان-گمراه (جمع:عُمَّه)
مترادف و متضاد زبان فارسی
همگان، همه، توده، خلق، عموم، اهلسنت،
(متضاد) خاصه
فرهنگ فارسی هوشیار
گویش مازندرانی
آدم خالی از ادراک و هوش فاقد شعور
معادل ابجد
400